ترانه های پاییزی

درخت جوانه زده در دل از تو سراغها دارد

میان دردل هایم یک چراغ در دستانت بوده

این سرم جز زانوانت آرام نمی گیرد

این تصور می شکند روزی نباشی

می بارم  تا همنشینت باشم

این حس از خودم نیست در وجودم

دست های تو آرامشی بر افکارم داره

تمام زمانهایم به اوج خیالم با تو هستم

این اشکهای  چشم  با تو اروم میشه

دوست دارم تا انجا که پرواز برایم ممکنه

مادرم من در این تنهایی بی تو تنهاترم

به پاییز گذر کردم تا باشی با من

نگو هرگز نباشی در کنارم

هنوز می شکنم به روزهای نیومده

می ترسم با اشکهایم می لرزم

این پهنای رویایم بی تو سرانجامی ندارد

از خدا می خوام همیشه اون چشمات به راهم باشه

خدایا همیشه با این فکر می رم که یکی چشم انتظارمه

خدایا آمدنم نیست اگه این چشما نباشن

خدا یا به بغض اندر دلم ترانه می سرایم

این ترانه را از شوقه گریه ی دوست داشتن می سرایم





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, توسط عدنان عبد